وداع در بعد از ظهر و اطلسیهای زرد بیمارستان
دلم برای این پست می سوزد و برای کسی که این پست را به خاطر اش نوشتم. امروز عصر زنگ زد و گفت دارد می رود بیمارستان ، چشم هایش پر از اشک بود این را از سنگینی صدایش حس کردم و حس کردم که چقدر دوست دارد گریه کند و چقدر دوست دارد خودش را خالی کند . اما نگذاشتم ، نگذاشتم که با گریه اش بیشتر و بیشتر حس کند که من هستم و بیشتر حس کند که من هم جزئی از زندگی اش شده ام . نمی خواهم حس کند که مانند همه شوخیهایمان . . . . .
دلم برایش می سوزد و شاید چون دوستش دارم و دوست دارم همیشه سالم باشد و از زندگی لذت ببرد. هنوز جوان تر از آن است که طعم تلخ مرگ را حس کند و هنوز کوچک تر از آن است که تن اش به جای عاشق دلشکسته ای زیر دست جراحی سنگین دل پاره پاره شود. هنوز زود است و خدایا نمی دانم که چطور باید بگویم این همه تلخی را وقتی که داشت خداحافطی می کرد و هنوز چشمهایش سنگین بود و هنوز دوست داشت هق هق گریه کند و من هم قربان صدقهاش بروم که : عزیزم نکن ، خوب می شوی ، همهاش یک کابوس است و همه اش روزی تمام می شود. ولی نمی دانم چرا خودم هم باور ندارم و باور ندارم که دوباره بتوانم ببینم اش و با خودم بگویم خدایا این دختر چرا این قدر شکننده است . یادم است آخرین بار وقتی که کنارم نشست خودش را روی من آوار کرد ، انگار که بخواهد در آغوشم بگیرد و انگار که مرا تکیه گاهش می خواست . ولی نبودم ، نبودم و تنها او را می دیدم که برای اولین بار دارد کسی را پرستش می کند و برای اولین بار حس تعلق داشتن را دارد و تکیه کلام همیشه اش که چرا مرا با خود نبردی و من همیشه می ماندم که بگویم در معادلات ما آدم بزرگها همیشه دوست داشتم در ردیف آخر است و می ماندم که بگویم دنیای من دنیای سردی است که در آن یخ می زنی و دنیای من دنیای آدمهای همیشه سرگردان است و تو بسته به ریشه ات هستی و بسته به آب و خاک و خانه و گرما و اگر با من باشی تو هم یخ می زنی
اما حالا نمی دانم نسرین چه می کند با زردی مریض گونه اش با تمام سلولهای سیاه و سردی که سراسر خونش را گرفته است. نمیدانم و حس می کنم من هم مقصر ام ، مقصر ام برای تمام امیدهایی که در دلش کاشتم و برای تمام حرفهایی که دوست داشت برایش بزنم. مقصرام که نیستم تا بگویم مرا ببخش که برایت فقط یک صدا بودم و برایت فقط یک گوش بودم که تو هر روز برایش درد دل کنی و آه بکشی.
کاش خدایی را می شناختم که به درگاش شفا بخواهم